loading...
هنوز به استقبال خدا نرفته ایم
narcissusflower بازدید : 20 دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

شهیدان را جز شهیدان ننمیشناسند حقا که حرف حقی است کی ما میتوانیم بدانم از جان خود گذشتن یعنی چه ؟ کی ما میتوانیم بفهمیم که با علم به این که خواهیم مرد به پیشواز مرگ رفتن ، چه حسی دارد؟ چطور میتوان فهمید که خانواده شهید چه میکشند؟ ما کجا میدانم اشک مادر شهید چه معنی دارد؟ ما کجا میدانیم شهید قید خانواده و دنیا را چگونه زده ؟ ما چه میدانیم دانشمندان شهید چطور با آن سطح علمی با خاک یکی شده اند و در خاک های گداخته از آفتاب سوزان خوزستان با مرگ دست و پنجه نرم کرده اند؟ کجایند بزرگانی که شاید چندین روز چیزی نخورده بودند ولی لحظه ای از یاد خدا غافل نمی شدند؟ چطور میتوان به اهل این دنیا فهماند که چیزی بالاتر از پول بالاتر از مقام بالاتر از نام بالاتر از شهوات و…. وجود دارد؟ آری هر دو از جان خود میگذریم ، ما برای پول  و مقام  و … و شهیدان برای … !!!؟؟؟ چرا و به چه جراتی میخواهم من هدف شهدا را تبیین کنم ؟

شهیدانی در سراسر تاریخ ، یک روز با اسلحه در میدان جنگ و یک روز هم با قلم وعلم … و ترورهای شخصیتی …. ای کاش پیش از شهادت بزرگان، ما (به حرف تشنه گان چشمه ، هر چند که ایمان داریم که هر کس خواهان رسیدن به چشمه باشد اگر او بخواهد راهنما و خضر راه خواهد یافت)  آنها را می یافتیم!!!؟

جمعی از اهل تاریخ گفته ‏اند که امیرالمؤمنین (ع) در اجتماعی  فرمود:« سلونی قبل ان تفقدونی» مردی گفت: «در سر و روی من چند عدد مو وجود دارد،» و حضرت به او پاسخ داد:  در بن هر تار مویی که در سر تو است فرشته‏ای است که تو را لعنت می‏کند و بر هر تار مویی از موهای ریش تو شیطانی است که تو را از راه بدر می‏کند، و … ” حال ببینید ما از بزرگانمان چطور استفاده میکنیم   هرچند ما امیر مومنان نداریم، اما بزرگانی داریم که میتوانیم از آنها در نبود امام استفاده کنیم (مصداق حدیث :فرجعو الی روات حدیثنا) بزرگانی همچون….نیازی به نام بردن من نیست!!!؟؟؟

شهر یارارن بود و خاک نام داران این دیار             مهربانی کی سر آمد شهر یاران راچه شد


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
نام وبلاگ بر گرفته از یکی از مناجات های شهید دکتر مصطفی چمران است البته با اندکی دخل و تصرف، چمرانی که برای شناختنش شاید بایستی از تهران تا قم و از آنجا تا آمریکا و از انجا تا به مصر و از آنجا تا به لبنان و تل زعتر و از آنجا تا به آنسوی کردستان و پاوه و .... و هویزه و تو کجا دانی که بعد از هویزه در کجا سیر میکند و همنشین کیست شاید هم بایستی مناجاتهای او را در مهد فرهنگ بی دینی دنبال کرد.... شاید باید در انستیتو فیزیک پلاسمای برکلی بدنبال او گشت و شاید در اندیشه های امام موسی صدر و امام خمینی.... و شاید تو باید همچنان سر گردان از همه با لبی تشنه آرام و سربه زیر بگذری و از خدا ملتمسانه بخواهی که .... چه بخواهی... (ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند ***کانکس که گفت قصه ما هم زما شنید)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 359